مقدمه:
در میان پستوهای پیچ و تاب سنت و رسوم تبارش، دلش پرواز به سوی آزادی میخواست تا هوای نفسش را از زمزمههای عاشقانه مملو کند و از هم بدرد زنجیرهای تقدیری که از اجبار و الزامات اجتماع بر ارادهاش سایه انداخته بودند و میان خطوط موازی عشق و فشار کشمکشها به سوی خواستهی قلبیاش خطوط را بشکند و برای رسیدن به عشق سرود دیگری سر دهد.
نظرات
ارسال یک نظر